*قصه ایران و سرگذشت و تاریخ ایران به آن نجار خُوشچُوببُر و مُنَبتکاری میماند که هنوز لذت هنر خویش نبرده، حاصلش آتش گرفته، بر تلی خاکستر از چوبهای سوخته *مینشیند... تا کی؟! ... نمیدانم...! چه چاره...
هرچه باشد... گفتهاند:**
*انسان به امید زنده است...!
☆☆☆
آتشی در جان دُکانَش گرفت
پیرنجاری شجاع
بیشکایت
ناگریز...!
پُرحکایت
ناگزیر...!
بر بساط سوخته
زیر گاوََرسِ امید
یک بساط تازه چید...
روز از نو
روزی از نو
با خطاُمیدی دگر
بر سرابالا نوشت:
حجره ذغالفروش
دکتراسداله معظمیگودرزی
زمستان ۱۳۹۹