روز ولنتاين
شاعر احسان شهبازيان
روز ولنتاين
هر كادوي قرمز
مي تواند براي تو باشد
و امروز
دست مردان شهر
چقدر كادوي قرمز هست...
----------
بخوانید:
آن کس که ز عشق و عاشقی سرشار است
هر روز و هر ساعت او پر بار است
آن کس که دلش ز عشق غم سوز شده
امروز برایش، بدترین روز شده
همه در شادی و او غمگین است
امروز مرام خلق عاشق این است
----------
اگه بگم که قل می دم تا همیشه باهات باشم
اگه بگم که حاضرم فدای اون چشمات بشم
اگه بگم تو آسمون عشق من فقط تویی
اگه بگم بهونه ی هر نفسم تنها تویی
اگه بگم قلبمو نذر نگاهت می کنم
اگه بگم زندگیمو بذر بهارت می کنم
برام ماه شبای بی سحر می شی
برام ستاره ی راه سفر می شی
ولی بدون هر جا باشی یا نباشی مال منی
بدون اگه برای من هم نباشی عشق منی
----------
آن کس که ز عشق و عاشقی سرشار است
هر روز و هر ساعت او پر بار است
آن کس که دلش ز عشق غم سوز شده
امروز برایش، بدترین روز شده
همه در شادی و او غمگین است
امروز مرام خلق عاشق این است
----------
وقتی عشق نباشد، نفست جانکاه است
او رفته و جای تو قربانگاه است
هر چه سیلی بزنی، صورت زردت پیداست
این همه مهر و محبت، جای دردت پیداست
عشق اگر عشق شود لایق جانانه شود
و اگر مشق شود لایق بتخانه شود
آن کس که ز عشق واله و شوریده شود
بی گمان لایق عشق جاودانه شود
هر بار که دل به عشق دادم سوختم
تیری به قلب زد و به دیوار دوختم
----------
تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفس هایم خلاصه در نفس های توست
ای زلال تر از باران و پاک تر از آیینه، به وجود پر مهر تو می بالم
----------
دل بی تاب می خوانم تو را
مثل شعری ناب می خوانم تو را
در کنار جویباری از غزل
با سرود آب می خوانم تو را
ولنتاین مبارک!
----------
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد…
ولنتاین مبارک!