امروز دوشنبه 31 اردیبهشت 1403

Monday 20 May 2024

فروغ‌الزمان فرخزاد

1401/07/28
کد خبر : 23461
دسته بندی : شعر نو
تعداد بازدید : 33 نفر
من به تو خندیدم
چون که می‌دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی‌دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان‌زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی‌خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را..
و من رفتم و هنوز سال‌هاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرارکنان
می‌دهد آزارم
و من اندیشه‌کنان غرق در این پندارم
که چه می‌شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

لینک کوتاه :
https://kollbe.ir/article/show/23461
PRINT
شبکه های اجتماعی :
PDF
نظرات

مشاهده بیشتر

بیشتر بدانید
بیشتر بدانید
بیشتر بدانید
با معرفی کسب و کار خود در آفتاب در فضای آنلاین آفتابی شوید
همین حالا تماس بگیرید